×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

zendegi

تنهايي

باران مهرباني

باران مهرباني



خورشيد را به انزوا مي‌كشاند

اما تو نيستي

زمين دور سرم مي‌چرخد.

با تمام كوه‌هايش

آسمان مي‌چرخد

با كهكشان‌هايش

دريا با ماهي‌هايش

حالا

از سر انگشتانم

پرندگاني به تصرف آسمان برخاسته‌اند

حالا

من دور خودم مي‌چرخم

مثل فانوسي راه گم كرده

در برهوت شبي سياه

تا شايد بتوانم ملوانان دريازده را

به ساحل برسانم

با شمايم آي ي...

فانوس برافروزيد

بادبان برافرازيد

دريا در راه است

دريا

با پرياني لميده در آفتاب بعدازظهر

به استقبالمان مي‌آيد

خداي من

مرده‌‌ها زير تابوت‌هايشان راه مي‌روند

اين صداي مردگان است

لااله الاالله

حالا زندگان

يكي‌يكي از كت و شلوارهايشان

از پيراهن‌هايشان

بيرون مي‌زنند

با دهاني باز

و خودشان را تشييع مي‌كنند

مي‌بيني مهربان !

وقتي تو نيستي

قانون جهان به‌هم مي‌ريزد!

مرده‌ها به تشييع زندگان برمي‌خيزند!

من منتظرم

تا تو شروع شوي

تا زمين به مدار خودش برگردد

تا آسمان

پرنده بروياند

دريا ماهي

من منتظرم

تا تو شروع شوي

تا آدم‌ها

به كت و شلوارهايشان برگردند

به پيراهن‌‌هايشان

من منتظرم

جمعه 14 بهمن 1390 - 12:54:52 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://rohepak.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 14 بهمن 1390   5:12:53 PM

آمار وبلاگ

41873 بازدید

19 بازدید امروز

51 بازدید دیروز

135 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements