زندگی
بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را آفرید سلام دوستان خوبم.
زندگی
دفتری از خاطرههاست خاطراتی شیرین خاطراتی مغشوش خاطراتی که زتلخی رگ وجان
می گسلد واز اقلیمی پاک که بهشتش نامد به چنین رهگذری آمده ایم گذری دنیا
نام که زنامش پیداست مایه پستی هاست مازاقلیم ازل ناشنانه بدین دیر خراب
آمده ایم چو یکی تشنه به دیار سراب آمده ایم ما از آنروز ازل تک تنها بودیم
خبری لز پدر ومادر و معشوقه وفرزند نبود اثری از خواهر وهمسر نبود یک زمان
دانستیم پدرومادرومعشوقه وفرزندی است خواهر
وهمسردلبندی هست زندگی دفتری از خاطرههاست یک نفر در شب تار یم نفر در دل
خاک یک نفر همدم خوشبختیهاست یکنفر همسفر سختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان
می گذردوزسرتخت مراد پای بر تخته تابوت گذاریم همه ما همسفریم کاروان می
رود ومی رود آهسته به راه مقصدش سوی خداست همه از سوی خداآمد هایم باز
رهسپر کوی خدایم همه ما همه همسفریم تا ببینم کجا باز کجا چشممان بار دگر
سوی همه باز شود در جهانی که در آن راه ندارد اندوه زندگی با همه هستی خویش
از نو آغاز شود
جمعه 3 فروردین 1391 - 11:59:12 AM